زاویه نشین ها نوشته:جبران خلیل جبران
دهلران پی سی
سایت جامع علمی ,آموزشی,فرهنگی و تفریحی
زاویه نشین ها نوشته:جبران خلیل جبران
بر بالای کوهی در دوردست دو مرد زاویه نشین و گوشه گیر خدا را عبادت می کردند و یکدیگر را دوست داشتند این دو مرد از تمام دنیا یک کاسه گلین داشتند و بس.

یک روز روحی خبیث وارد قلب زاویه نشین پیرتر شد و او به دوست جوانش گفت:من قصد دارم از اینجا بروم بیا دارایی خود را تقسیم کنیم.

زاویه نشین جوان اندوهگین شد و خیلی تلاش کرد دوست مسنش را منصرف سازد اما وقتی اصرارهای او را دید کاسه گلین را داخل کیسه دوستش گذاشت و گفت:ای برادر ما فقط همین را داریم که قسمت کردنی هم نیست پس این کاسه مال تو باشد.

 زاویه نشین پیر با عصبانیت گفت:ولی من صدقه نمی خواهم باید حق خود را بگیرم.

زاویه نشین جوان گفت:شکستن این کاسه که بهره ای برای هیچ کداممان ندارد پس لااقل آن را تو ببر که یک نفرمان آباد شود.

پیرمرد که شیطان رهایش نمی کرد فریاد زد :ای ترسو چرا بخاطر بدست آوردن سهمت با من نمی جنگی؟

و زاویه نشین جوان تبسم کرد و گفت:می خواهم دلم خوش باشد که به خود بگویم من تمام دارو ندارم را به دوستم بخشیدم اما تو نیز شرمنده خواهی شد وقتی بگویی تمام دار و ندار دوستم  را از او گرفتم.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 327
بازدید ماه : 639
بازدید کل : 162582
تعداد مطالب : 736
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 <-PostTitle-> <-PostContent-> 1 <-PostLink->